بلاتکلیفی
بلاتکلیفی تو تیر ماه رفتم به طور موقت در دبستان حقیقت برای پیش دبستانی ثبت نامت
کردم، چون گفتن هنوز بخش نامه نیومده که امسال مدرسمون پیش دبستانی
داشته باشه یا نه ولی گفتن بطور موقت ثبت نام میکنیم و شما اواسط مرداد
بیاین تا نتیجهء نهایی رو بهتون اعلام کنیم 
.از طرف دیگه رفتم مهد قرآن هم
سوال کردم که میشه به عنوان پیش دبستانی اینجا ثبت نامت کنم که قبول کردن
ولی گفتن شهریور باید بیاین
امروز که دوباره رفتم مدرسه حقیقت گفتن هفتهء دیگه بهتون خبر میدیم
مهد
قرآن هم که تعطیل بود
خلاصه خوب ما رو گذاشتن سر کار
کاشکی اصلاً
این پیش دبستانیو بر میداشتن و خیال ما رو راحت میکردن تا امسال هم، همون
کلاس زبان و شعر و قصه رو می رفتی
امروز هم که همش میگفتی اگه خانومه
اسممو بنویسه من نمی رم پیش دبستانی، همش بهت میگم خوابم میاد تا
عصبانی بشی
پی نوشت:این قالب فقط با موزیلا سازگار است.اگه اکثر دوستان نتونن از وب دیدن کنن،
عوضش میکنم. ممنون میشم اگه نظرتونو بدونم 
چرا خاله مامانی رو عصبانی کنی مامان یاسمین به این سادگیا عصبانی نمیشه
مگه نه مامانی
صد البته
،اومدم
