فارغ التحصیلی یاسمین گلم
سلام خدمت دخملی گلم و دوستای عزیز وبلاگیم.بله دیگه دختر عسل من دوره پیش دبستانیشو با همه روزای خوشش به اتمام رسوند. یاد روزای اولی میفتم که به زور از خواب بیدار میشدی و آهسته آهسته صبحانه میخوردی و هر چی بهت میگفتم دیر شد،فایده ایی نداشت. روزایی که دوست داشتی خودتو به هر دلیلی تعطیل کنی و بمونی خونه پیشم و میگفتی:دلم برات تنگ میشه. روزایی که برنامه صبحانه داشتید و خیلی دوست داشتی سریع به مدرسه بری، روزایی که اصرار داشتی زودتر از مامانای دیگه بیام دنبالت. روزایی که شعرای تو کتابتو بلند بلند با هم میخوندیم، کاردستی درست میکردیم،مسیر مدرسه تا خونه رو ماشاله یه بند حرف میزدی و از دوستات...