حرفهای دوست داشتنی
یه چند روزی بود که اینترنتمون قطع بود و نتونستم بیام نت، البته نازنینم تقصیر خودت
بود که کنجکاویت باعث دردسر شد میخوام راجع به حرفات بنویسم و شعر
جدیدت
*اول که همش گله میکنی که چرا برنامهءنقاشی نقاشی،نقاشیتو نشون نمیده، ولی
با این حال وقتی برنامه شروع میشه، می دویی و شعر تیتراژ برنامه رو تا آخرش میخونی و میرقصی
یک روز در میون دارم میبرمت کلاس و هیچ وقت ازم تشکر نکردی البته میدونم
وظیفمه و هیچ وقت انتظار یه همچین کاری رو ازت ندارم، ولی یه موقعهایی که کار
دارم و شما با عمه جون میری کلاس، بعداً همش میای و به من میگی: مامان چرا از
اینطرف میریم، عمه منو از اون طرف میبره.چرا نمیذاری تو آفتاب راه برم، وقتی
می رم تو آفتاب عمه به من هیچی نمیگه.چرا همش برام خوراکی(بستنی و آدامس)
نمیخری، عمه برام میخره و ...
من:خب از این به بعد با عمه جونت برو کلاس شما: می دویی بغلم
میکنی و میگی: مامانی، به جان خودم شوخی کردم
این روزا علاقهء زیادی به دیدن آگهی های تلویزیونی نشون میدی و همش
میگی: مامانی من هر چی میگم شما بگو مدرسان شریف. کلاس کجا برم؟ من:
مدرسان شریف. کتاب کجا بخونم؟ مدرسان شریف. کدوم آزمایش شرکت کنم؟مدرسان
شریف،بعد با صدای بلند داد می زنی و میگی: تلفن 22 دو تا 6 .مامان حالا پا شو بریم
مدرسان شریف
*مامان بریم پارک ارم، ببین میگه: پارک ارم رو فرامــــــــــــــوش نکن،ببین چقد بازی
داره. من: می دونی کجاست؟
یاسمین:میگه تو کرجه
*یاسمین: مامانی پودر پرسیل بخر، لکه های لباسو کامل سفید میکنه...
قصه ایی که برام تعریف کردی،راجع به قایق کوچولو بود که برات در دفترچهء شعر و قصه یاد داشت کردم
و اما شعر جدیدت راجع به مامانی
مامان من خوشگله مثل ماهه
یه گوله نور توی شب سیاهه
اگه نباشه خونه سوت و کوره
سیاهه شب، خنده از اونجا دوره
وقتی باشه خورشید خونه ماست
خنده کجاست؟ روی لبهای باباست
سه شنبه[1 مرداد 1392][17:33]5سال و 2 ماه و 10 روز