ش تلفن
میخوام اول یه نقاشی خوشگل ازت بذارم که باید زودتر از اینا میذاشتم(ببخشید)
این نقاشی قشنگو،وقتی که میخواستیم نقل مکان کنیم،رفتی تو حیاط خونهء
مامان جون کشیدی و ما با دیدن این نقاشی حسابی ذوق کردیم و
چلوندیمت
فدای دختر هنرمندم
خیلی کم پیش میاد که من شما رو تو خونه تنها بذارم و برم بیرون ولی خب یه
چندباری که کار واجبی داشتم و بهت اصرار هم کردم که بیا بریم،نیومدی و خودم
رفتم ولی به بابایی میگفتم که بهت زنگ بزنه و سرگرمت کنه.(کلاً از وقتی
اومدیم اینجا زیاد دوست نداری از خونه بیرون بیای،)امشب هم که رفتم
بیرون برای خرید،موندی خونه ،یه 10 دقیقه از رفتنم گذشته بود که بابایی بهم
زنگ زد و گفت: یاسمین بهم زنگ زده و گفته:بابایی آب آناناس خوردم،
ریخته روی لباسم، به مامان زنگ بزن و بهش بگو وقتی اومد خونه منو دعوا
نکنهخلاصه وقتی رسیدم خونه دیدم داری تلفنی با عمه جونت صحبت میکنی
و تا چشمت به من خورد،گوشیو دادی به من و گفتی عمه باهات کار داره،وقتی
گوشیو گرفتم دیدم عمه داره میخنده و میگه الهی فدای این دخترت بشم من،
نمیدونی که چیکارا کرده.گفتم مگه چیکار کردهگفت:خانوم خانوما،زنگ زده به
عمه (ج) و از اون شماره موبایل منو گرفته و بهم زنگ زده،هنوز هم باورم نمیشه
کار خودشهوقتی ازت پرسیدم چیکار کردی که عمه برات غش کرده،
دستمو گرفتی و بردی تو اتاقت و شماره ایی که از عمه ج گرفتی و بهم نشون
دادی و گفتی عمه بهم شماره رو گفت منم نوشتم تو دفتر نقاشیم و زودی زنگ
زدم به عمه (ز) جونم
البته باید بگم تمام اسمها در حافظه تلفن انگلیسی سیو شده و شما هم چون
الفبای انگلیسی رو یاد گرفتی راحت میتونی شماره بگیریو اما شماره
قربونت برم که فارسی و انگلیسی نوشتنو قاتی کردی.البته اینم برا خودش یه جور
رمزه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی