یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 16 سال و 1 روز سن داره

یاسمین ☆

بابایی تابی بسته__نوشتن اسمت

دختر گلم سلام . دیشب موقع خواب گفتی،مامانی فردا منو میبری کلاس شعر و قصه؟ منم که خیلی خسته شده بودم به خاطر مهمون داری گفتم:شاید ببرمت. یه کم ناراحت شدی و بعدش گفتی: اگه منو ببری هم برات شعرای قشنگ میخونم و هم شب برات قصه میگم تا بخوابی صبح که میخواستم از خواب بیدارت کنم،چون خیلی خوابت میومد گفتی: نمیام. گفتم:دیشب که همش میگفتی بریم و میخواستی برام شعر و قصه بخونی. گفتی: مامانی دروغی گفتم بهر حال پاشدی و رفتیم. بعد از کلاس هم اومدی و با خوشحالی گفتی:مامانی، خاله گلی منو صدا کرد تا شعر سیبو بخونم، خیلی قشنگ خوندم. بهت گفتم:خجالت که نکشیدی؟ گفتی:عمراً   امروز شعر بابایی تابی ب...
23 تير 1392

شعر *سلام*

سلام سلام به روی ماهت          به کاکلت، کلاهت سلام به چشم و ابروت         به گوش و بینی و موت سلام به ناز چشمات             به سیب سرخ لبهات سلام که خیلی ماهی            چشم نخوری الــــهی یاسمین، این شعر قشنگو  در کلاس شعر و قصه که روزهای یکشنبه برگزار میشه، یاد گرفته. یه قصه هم راجع به کرمی که تبدیل به پروانه شده بود بهش یاد دادن که قرار شد بعد از کلاس برای من تعریف کنه ولی متاسفانه هر چی از...
16 تير 1392

عزیزم تولدت مبارک

عزیزم؛ با آمدنت منت بر سر تقویم نهادی. امروز را سرافراز کردی و باقی روزها را در حسرت گذاشتی . تولدت مبارک،ستارهء روی زمین   یاسمین عزیزتر از جانم   تولدت مبارک با صد هزار تا بوسه      عشق منی عزیزم، بی تو دلم می پوسه روز میلاد تو دنیا یک صدا خندیده بود      آسمان در مقدمت باران گل باریده بود نیما یوشیج در جشن یکسالگی فرزندش نوشت: عزیزم؛ یک بهار ، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان را دیدی.از این پس همه چیز جهان تکراریست جز مهربانی . دختر گلم مهربان باش و بلند بیندیش و در همه امور زندگی بخداوند بزرگ توکل کن. زیباترین...
5 تير 1392

نقاشی و دکمه

درست کردن این کاردستی برات خیلی جالب بود،چون بار اولت بود که در حین نقاشی از دکمه های رنگی استفاده میکردی،کلی ذوق زده شده بودی و با علاقه دکمه ها رو چسب میزدی تا با کمک هم بچسبونیم روی کاغذ. البته من این کاردستی قشنگ رو از مامان آوا جون در وبلاگ، .♥.هنر نمایی های آوا خانمی. ♥. یاد گرفتم،ازشون خیلی ممنونم اینم یه تصویر آموزشی از سروش خردسالان که برای آموزش خیلی مناسبه. یاسمین از این تصاویر خیلی خوشش میاد. ایشاله در آینده هم از این تصاویر در پستها  استفاده میکنم چهارشنبه 5 تیر 1392(5سال و 1ماه و 13 روز)18:50 ...
5 تير 1392

حرفهای یاسمین جون

سلام دختر عزیزم.امروز میخوام راجع به کارا و حرفایی که این چند وقته انجام دادی و زدی برات بنویسم. *اول اینکه چند وقتیه که همش دوست داری بدونی قدت چند سانتی مترِ و وقتی با دوستات هستی، بهشون میگی بیاین قد بگیریم ببینیم کی بلندتر و وقتی بدونی از همشون بلند تری نمیدونی چقد شادی میکنی ولی وقتی کوتاه تر باشی همش میگی،چرا اونا بلندترن، مگه چی میخورن؟ منم از فرصت استفاده میکنم و وقتی غذاتو کامل نمیخوری میگم :یاسمین خانوم فردا که با دوستات قد بگیری شما ازهمه کوتاهتری.. و شما هم میای و یه چند لقمه بیشتر می خوری و من کلی ذوق میکنم *این شبها که سریال سالهای دور از خانه رو نشون میده میای پیشم م...
29 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمین ☆ می باشد